امير حسينامير حسين، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

اميرحسين گوگولو ماماني

تير

امروز30تيره و تيرماه داره تموم ميشيه اما من نتونستم تو اين مدت چيزي بنويسم از مهمترين وقايع اين ماه دوچرخه خريدن توست ماجرا ازاين قراره كه يه بار بهت گفتم ماشين دوستداري؟گفتي آله - منم گفتم برات ميخرم (تصميم داشتم برات ماشين اسباب بازي بخرم) خلاصه از اون روز ياد گرفتي هر چي مي خوايي مي گي ميخلي؟ يه روز تو حياط بردمت آب بازي كني دوچرخه پسرهمسايه رو ديدي هي گفتي دوچخه دوچخه ميخليي؟ منم گفتم مامان ، خودت سه چرخه كه داري بيا بريم خونه مامانجون (طبقه اول) سه چرخه ات اونجاست.يه كم آب بازي كردي به بهانه خيس بودن لباست اومدي خونه   و قضيه يادت رفت تا چندوقت بعد ، شبكه بازار داشت راجع به انواع دوچرخه حرف مي زد كه تو با يه ش...
30 تير 1392

روزهاي بد(بيماري اميرحسين)

گل پسرم يه چندروزي بود مريض بود و حسابي من و خودش از پا در اومديم ، اشتهااصلا نداشت حالت تهوع داشت و غذا اصلا نميخورد آب بدنش رو از دست داده بود من و باباش با سرنگ بهش او آر اس ، آبميوه تازه و دوغ و دارو ميداديم باباشحسابي كلافه شده بود هي ميگفت جرا بچه هيچي نميخوره اميرحسين بدتر گريه مي كرد خودش هم هي گريه ميكرد و ميگفت : آزاده آزادههههههههه من و صدا ميكرد منم مجبورشدم دو روزي سركار نرم امروز بهترشده ومنم اداره يابقول خودش اداله اومدم خداكنه هيچ ني ني بيمار نشه و خدا به همه سلامتي بده آمين ...
30 تير 1392

امير حسين پسر عزيز مامان

 سلام خيلي وقته كه ميخوام يه مطلب جديد بنويسم اما هم تنبلي ميكنم هم اينكه واقعابعضي وقتها سرم شلوغه .خلاصه از اين بابت ببخشيد.پسر عزيزم هرچي ميگذره شيرين تر ميشه شعر ميخونه ميگه : عمو زنجير باف زنجير منو باختي ؟(بافتي) بععععععععععله انداختي ؟ بععععععععععععله چي چي ؟ ميو ميو ميو........ يا علوسك قشنگ من قلمز پوشيده تو آبي خوابيده (شعر تمام شد ) يا خوشحال و شاد و خندانم قدله دنيا رو ميدانم خنده دست بزنم پابكوبم (شعر تمام شد ) ديروز هم مامانم اينابعد از جندوقتازمسافرت اومده بودند امير تا فهميد ديگه شروع به بابا بزلگ گفتن تا وقتي حاضرشديم  دمدرخونه رو گرفته بود و ول نمي كردكه بابا بزلگ وقتي هم خونه مامان بزرگ رفتي...
19 تير 1392

ولادت امام حسين(ع) ، امير كربلا برهمه محبان آن حضرت گرامي باد.

امروزسوم شعبان، ولادت امام حسين (ع) برهمه شيعيان جهان مبارك.  به همين دليل،ماماني نيت كرده كه براي سلامتي اميرحسين ، همه ساله تا زماني كه اميرحسينم خودش بزرگ بشه وبتونه شادي خودش رو تو اين اعيادشعبانيه،با مردم سهيم بشه، شيريني پخش كنم. اميرحسين عالم (ع) ،اميركربلا، ولادت مبارك واميرحسين كوچك منم درپناه لطف وعنايت پروردگار و خودت سلامت بدار. آمين   ...
22 خرداد 1392

اميرحسينم

تو اين پست ميخوام ازكارهاي اميرحسين بگم غذاها: غذاي مورد علاقه : قبلا كته مرغ( اما الان يه چند وقتيه همونم نميخوره)، برنج رو هنوزم به صورت كته ميخوره ، عاشق آش و آبگوشت و ماهي وقليه ماهي وقليه ميگو (هروقت ميخوره ميگه خوشزه اس )كباب وكتلت هم خيلي دوست داره خورش سبزي فقط لوبياهاشو ميخوره خورش قيمه هم اگه خيلي گرسنه باشه ميخوره . از فراورده هاي لبني هيچي نميخوره (پنير،كره،خامه،بستني اصلا)صبحانه ياپوره سيب زميني ياتخم مرغ ميخوره. فعاليت: بازي موردعلاقه : آب بازي (در حموم ميايسته وگريه مي كنه و مي گه حموم حموم آب بازي وقتي حموم هم ميره ديگه بيرون نمياد و گريه زاري ميكنه ) با جارو برقي جارو بازي ميكنه ميگه جالو بقي عاشق تفنگ آب...
21 خرداد 1392

دلتنگي مامان براي اميرحسين

اميرحسين عزيزم پسرنازم يه چندوقتي مامان طاقت نمياره بياد اداره نميدونم چرا؟دلم واست تنگ ميشه احساس ميكنم دارم بهت ظلم ميكنم حق طبيعي تواينه كه من دركنارت باشم وباهات بازي كنم و بهت برسم . اخه واقعا هم ظلمه كه از ساعت 6صبح تا 3بعدازظهر از تو دورم.ميدونم تو هم در كنارمادربزرگت راحتي ،اما اينكه صبحها نميخوايي ازمون جدابشي سخته بابايي ميگه توبايدمردبشي و اين هم يه مرحله اي اززندگيته واز ويژگيهاي زندگي جديده همش از خدا ميخوام بهم صبر بده و شما دوستان خوب واسه ام دعا كنيد. ...
21 خرداد 1392