امير حسينامير حسين، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

اميرحسين گوگولو ماماني

اميرحسينم

1392/3/21 12:37
نویسنده : چيكو
569 بازدید
اشتراک گذاری

تو اين پست ميخوام ازكارهاي اميرحسين بگم

غذاها:

غذاي مورد علاقه : قبلا كته مرغ( اما الان يه چند وقتيه همونم نميخوره)، برنج رو هنوزم به صورت كته ميخوره ، عاشق آش و آبگوشت و ماهي وقليه ماهي وقليه ميگو (هروقت ميخوره ميگه خوشزه اس)كباب وكتلت هم خيلي دوست داره

خورش سبزي فقط لوبياهاشو ميخوره خورش قيمه هم اگه خيلي گرسنه باشه ميخوره .

از فراورده هاي لبني هيچي نميخوره (پنير،كره،خامه،بستني اصلا)صبحانه ياپوره سيب زميني ياتخم مرغ ميخوره.

فعاليت:

بازي موردعلاقه : آب بازي (در حموم ميايسته وگريه مي كنه و مي گه حموم حموم آب بازي وقتي حموم هم ميره ديگه بيرون نمياد و گريه زاري ميكنه ) با جارو برقي جارو بازي ميكنه ميگه جالو بقي عاشق تفنگ آبپاششه وهمه جا رو خيس ميكنه ، عاشق ماشين بازيه و ميگه مزابقه (مسابقه)تو شبكه پويا كارتوني نشون كه با ماشين كوچولو مسابقه ميدن

عروسك موردعلاقه : تينكي بينكي (عروسك توپولوها) حسني بقول خودش (اسني) كه با يه محبتي بغلشون ميكنه وبوسش ميكنه به تينكي بينكي ماكاروني داده ونارنجيش كرده

هروقت كارتون پت ومت نشون ميده ميدوه عروسك مت رو مياره روي صندلي روبروي تلويزيون ميشينه با مت كارتون  نگاه ميكنه ، موقعه كارتون باب اسفنجي ، عروسك باب اسفنجي (باببازي) و پاتريك رو بغل ميكنه ميگه بابازي ، پاتريك كجائي ؟ كوجائي؟

دريخچال روباز ميكنه وميگه : امير! دست نزن امير!دست نزن. هميشه به دريخچال وكابينت آويزونه واسه همين در كابينتها رو ميبندم. براي اين كه به تلويزيون و ويديو سيدي دست نزنه ميز گذاشتيم جلوتلويزيون كه ميري روي ميز وايمي ايستي و دست مي زنه .

از شعرهاي خوشحال و شاد و خندانم (خودش ميگه خوشحال و خوشحالو) طبلي دارم خيلي بزرگ و تاب تاب عباسي روخيلي دوست داره(خودش ميگه تاب تاب عباسي خدابغل توپولوها بندازي )

لالايي شبكه پويا و برنامه توپولوهارو خيلي دوست داره.

كلمات:

 بهش ميگيم اسمت چيه ميگه : سامي (اسم پسرعمه اش)

كلمات و اسامي: سامي -آزاده - صاقيدي(صادقي)-غذا-خوشزه-توپولوها-ماشين-بابابزرگ-مامانجون- خاله-عمه- آلاله-چايي-داغه- اتو- سوخته- ريختي- بده- نكن- بغلي كن- شوكولاته-خيار شور- تاب تاب- خلگوش(خرگوش)-قوقولي-ميمون-دست-انگشت-ناخوون-صورت-مو-پا - ددر-خدافظ

اينم مثلا اخم كرده

يه نمونه ازعشقش به جالو بلقي تو خونه مامانم وقتي اميرحسين كوچك بود

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سحر مامان ارشاک
21 خرداد 92 13:14
عزیزم ماشالا به شیرین زبونیش
ارشاک هم عشق جاروبرقی داره بهش می گه بوبو وووووووووووااا


سحرجون فكركنم اينخاصيت اباني ها باشه كه عاشق آب بازي و جالوبقن
مامان رادمهر جوجو
22 خرداد 92 11:15
عزیزم خدا حفظش کنه پسرا که عشق این چیزها هستند با جاروبرقی شروع می کنند به جرثقیل و کامیون می رسند خدا آخرش و به خیر کنه


باباش هميشه ميگه اميرحسين بابا راننده كاميوننشي.اتفاقا امروزبراشكاميون خريدم
باران اردیبهشت
22 خرداد 92 15:34
الهی چه بزرگ شده

ولی دختر من از جارو برقی میترسه گریه میکنه
تا من جا رو میارم میگه بزار تختم . میره میشینه تو تختش من و نگاه میکنه


هههههههههه باران دخترت رو موقعه جارو كردن بيار خونه