امير حسينامير حسين، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

اميرحسين گوگولو ماماني

اولین سینما رفتن امیرحسین

1393/7/19 14:41
نویسنده : چيكو
889 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه 18مهرماه 1393 , اخرین اکران فیلم سینمایی شهرموشها بود که من تصمیم گرفتم با خاله و بابایی , امیرحسین رو به سینما ببرم (اخه جند دفعه تصمیم گرفته بودم اما هر دفعه می ترسیدم که تو سالن سینما از تاریکی و صدای بلند بترسی) خلاصه کلاسم رو کنسل کردم و برای سانس 6:30بعدازظهررفتیم سینما ستاره شهر که متاسفانه بلیط تموم شده بود و ما مجبور شدیم برای ساعت8:30 بعدازظهر بلیط بگیریم . تو ای مدت تو پاساژ کلی گشت و خرید کردیم برای امیرحسین شلوار ,شلوارک , لباس شیر , جورچین هوش بابا خرید منم برای خودم و بابا عطر و فلش مموری و برای امیرحسین هم عروسک ماتر تو فیلم ماشینها خریدم که امیرحسین خیلی خوشش اومد و از تنها چیزی که خیلی استقبال کرد همون بود تو سینما هم با خودش برد .

تجربه من به مامانها:

1-ظهر جمعه من انونس فیلم شهر موشهارو از اینرنت دانلود کرده بودم و براش توضیح دادم که اگه بخواییم فیلم رو ببینیم باید بریم سینما بلیط بگیرم ببینیم , که امیر وقتی بهش گفتم میریم سینما گریه می کرد که الان بریم توضیح دادم که نه الان تعطیله باید بخوابیم عصر میریم که با دیدن انونس فیلم قانع شد.

2- تو سینما باباش براش توضیح داد که الان چراغها رو خاموش میکنن .که گریه کرد بریم خونه , من نمیخوام چراغ خاموش کنن منم از سالن سینما بیرون بردمش دوتایی باهم عکسها رو نگاه کردیم براش توضیح دادم .موش پلیسه و ماشین پلیس و ماشین کپل رو نشون دادم بعد بردمش کنار دکور شهرموشها که خونه موشها بود امیرگفت در خونه ها شو باز کن توشو ببینم .گفتم  درش باز نمیشه توی خونه موشها تو سینما معلوم میشه بریم با هم ببینم که اومد و فیلم دیدیم

3- وسط فیلم گاهی خسته میشد که با ماتر بازی کرد

   شاید خیلی ها بگن یه سینما انقده فیلم و مراسم نداره , اولا مادر که باشی روی  همه مسایل حساسی و دومابا امیرحسین یکبار سیرک رفتیم که هنوز شروع نشده بود گریه کرد که برگردیم و من میخواستم اون واقعه تکرار نشه

عکس در ادامه مطالب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)