واكسن 18 ماهگي
سلام عزيز مامان
بالاخره ديروز واكسن 18ماهگيتو تو درمانگاه شهرك شهيد باهنر زدي با من و تو با بابا بزرگ رفتيم من خيلي استرس داشتم اما خدا رو خوب بودي اولش فكر كردي اومدي ددر همش تو درمانگاه مي چرخيدي و بازي ميكردي تا وقتي بهت واكسن زدند جيغت در اومد اما وقتي از خانمه يه شكلات گرفتي ساكت شدي.بعد رفتيم داروخونه برات قطره استامينوفن خريدم كه تب نكني و بعدش يكسره خونه مامان بزرگ تو هم كلي ذوق كردي كه با علي بازي كردي و براي خاله كلمه هاي جديد لوبيا بده - كوتولون (كنترل تلويزيون) و آسانسور رو گفتي و هنر نمايي كردي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی