امير حسينامير حسين، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

اميرحسين گوگولو ماماني

امیرحسین عزیزم در صبح جمعه روز13آبان ساعت10:03 چشم به جهان گشود تا مرا با واژه مقدس مادر بیشتر مانوس کند.

تولد 4سالگيت مبارك پسر گلم

امروز پسر عزيزم 4 سالش ميشه اميرحسين گلم يك ماه كه كلاس زبان ميره و امروز برحسب تصادف هم تولدشه و هم امتحان پايان ترم زبانشه . قراره همه مامانها كادو پايان ترم براي بچه ها ببرن كه من براي امير پازل مغاطيسي مشاغل خريدم و قراره يه كيك كوچيك هم به مناسبت تولدش تو كلاس زبان ببرم و اينكه تو خونه هم من و باباش اسباب بازي مورد علاقه اشو كادو بديم. با بابايي تصميم بر اين گرفتيم كه بعد از ماه صفر ، جشن تولد 4سالگي امير برگزار بشه
13 آبان 1394

اولین سینما رفتن امیرحسین

جمعه 18مهرماه 1393 , اخرین اکران فیلم سینمایی شهرموشها بود که من تصمیم گرفتم با خاله و بابایی , امیرحسین رو به سینما ببرم (اخه جند دفعه تصمیم گرفته بودم اما هر دفعه می ترسیدم که تو سالن سینما از تاریکی و صدای بلند بترسی) خلاصه کلاسم رو کنسل کردم و برای سانس 6:30بعدازظهررفتیم سینما ستاره شهر که متاسفانه بلیط تموم شده بود و ما مجبور شدیم برای ساعت8:30 بعدازظهر بلیط بگیریم . تو ای مدت تو پاساژ کلی گشت و خرید کردیم برای امیرحسین شلوار ,شلوارک , لباس شیر , جورچین هوش بابا خرید منم برای خودم و بابا عطر و فلش مموری و برای امیرحسین هم عروسک ماتر تو فیلم ماشینها خریدم که امیرحسین خیلی خوشش اومد و از تنها چیزی که خیلی استقبال کرد همون بود تو سینما هم ...
19 مهر 1393

ولادت امام حسين امام نيكي ها و خوبيها مبارك باد

از وقتي اميرحسين به دنيا اومده ما هر سال به نيت سلامتي اميرحسين و به شادماني ولادت امام حسين (ع) شيريني پخش ميكنيم امسال اميرحسين با بابايي و خاله رفتند مسجد شهرك كه جشن داشتند و بابايي براي اونجا هم شيريني برد به اميرحسين هم به مناسبت اسم قشنگش يه كارت هديه دادند. بابا هم براش ماشين پليس خريد. ...
12 خرداد 1393

بدون عنوان

خيلي وقت بود نيومده بودم مطلبي بزارم شايد علتش به خيلي چيزها برمي گرده (تنبلي خودم ، درگير درس و دانشگاه و كارهاي اداره و ....) تو اين مدت امير حسينم بزرگتر شده اما ديگه زياد نميزاره ازش عكس بگيرم همش ميگه عكس نگير ، موهاش بلند شده ميخواستم ببرمش آتليه اما همكاري نميكنه تو عكس گرفتن .) مسافرت نوروز امسال تهران و اصفهان و ابيانه رفتيم سري به موزه ها زديم . دارآباد ،موزه حيات وحش رفتيم از طاووسها خوشش نمي اومد اما از خرگوشها خوشش مي اومد بچه ها به خرگوشها پفك مي دادن حالا هر وقت به اميرحسين ميگم رفتي موزه ميگه خرگوشها پفك ميخوردن!! همچنان عاشق ماشين بازي خصوصا ماشين پليس و ماشين آتش نشاني . عاشق كارتون سام آتش نشان و توپولوهاست. ...
4 خرداد 1393

سلام بعد از مدتها

سلام بعد از مدتها گرفتاري دلمشغولي اومدم اين مدت يه خرده كسالت + دوان امتحاناتم بود اما الان خيلي خوشحالم كه از اين ترم جديد ديگه به دانشگاه يزد نميرم و تو دانشگاه همينجا ادامه تحصيل ميدم و از گل پسرم دور نميشم ديگه اينكه خوشحالم از اينكه تونستم نمرات خوبي بگيرم فقط خدا كنه دانشگاه بندر نمراتم رو قبول كنن.   تو اين مدت از سميه جون مامان رادمهر جوجو كه هميشه به يادم بودم تشكر ميكنم واز گل پسر خودم كه ايام امتحانات مامان رو تحمل كرد ميگفت مامان درس داره معلمش دعواش ميكنه .          تو روز آخر امتحانات بعد از امتحان بفكر بودم چي براي امير بگيرم كه سرگرمش كنه و بعد به خمير بازي فكر كردم الان سه روز...
13 بهمن 1392

تقويم آذرماهي92اميرحسين

اين روزامامان كمتر فرصت داره آخه درگير درس ودانشگاه شده از اينكه يك هفته در ميون جمعه ها از تو دور ميشم درعذاب وجدان و ناراحتي توام با دلتنگي شديدم . تو دانشگاه واقعا طاقت دوريتو ندارم واز كرده خودم پشيمون ميشم اما فقط بخاطراينكه  تو در آينده بدوني اهميت درس و تحصيل چقدره اين دوريرو تحمل ميكنم . عزيزدل مامان تو اين روزا به خط كش ميگي : خط راست          پاك كن : شيشه پاك كن        پيتزا : پيسكا  و خيلي شديد عاشق سي دي مك كوئين بامزي و گربه چكمه پوش شدي به حدي كه اينارو در روز چند بار مي بيني ...
28 دی 1392

امروز اميرحسين 2 سالش ميشه

  سلام امروز گلپسري دوسالش ميشه ديشب همش فكر ميكردم 2 سال پيش درچنين روزي آش انار كه مامان برام درست كرده بود خوردم وسايل بيمارستان رو آماده كردم ، كلي عكس گرفتم و...خلاصه شادمان از اينكه ني نيمو بغل ميكنم .  ديشب از اينكه اميرحسين توبغلم بود از اينكه ماشاله بزرگ شده برام اداي ني ني ها رو در مياورد، ذوق كردم خدايا هر كس كه آرزوي ني ني رو داره بهش ني ني كوچولو بده آمين ...
13 آبان 1392

تولد 2سالگي اميرحسين

امسال تولد اميرحسين رو زودتر(14شهريور ) گرفتم رد پا و درخونه از نماي بيرون و داخل خونه كلاه تولد در حين آماده كردن گيفت: براي دخترها با روبان طلايي و براي پسرها با روبان آبي بسته شده بود ( استيكر مك كوئين و نقاشي رنگ آميزي مك كوئين ) پذيرايي: ژله خرده شيشه + ميوه+ پاپ كورن و پفك شام : الويه +اسنك گوشت+چيكن استروگانف     دفترچه يادگاري و كلاه تولد گل پسري نذاشت كلاه سرش بزارم، و گل پسرم بين بچه ها آخر ازهمه ايستاده! پسر خاله مك كوئيني امير حسين و اماهدايا ...
12 آبان 1392